کد مطلب:190796 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:217

گریه پارسای شب
یكی از پارسایان وارسته، هر شب، نیمه های شب از بستر برمی خاست و به نماز شب و مناجات با خدا می پرداخت (و استغفار زیاد می كرد) . در نماز شب سوره هایی كه آیات عذاب در آن است، می خواند و تكرار می كرد و از خوف خدا زارزار می گریست. پس از مدتی، چندین شب این آیه را كه آیه ی رحمت و بهشت است، می خواند و گریه می كرد:

(سابقوا الی مغفرة من ربكم و جنة عرضها كعرض السماء و الأرض أعدت للذین آمنوا بالله و رسله ذلك فضل الله یؤتیه من یشاء والله ذوالفضل العظیم) [1] .

بشتابید برای رسیدن به آمرزش از ناحیه ی پروردگارتان و بهشتی كه پهنه ی آن مانند وسعت آسمان و زمین است و برای آنان كه به خدا و رسولانش ایمان آورده اند، آماده شده است. این از فضل و كرم خدا است كه به هر كس



[ صفحه 35]



بخواهد (و شایسته ببیند) می دهد، و خداوند صاحب فضل و كرم بزرگ است.

یكی از همسایگان، او را دید و به عنوان اعتراض به وی گفت: تو مدتی شب ها آیه های عذاب را در نماز می خواندی و گریه می كردی، ولی اكنون مدتی است این آیه را كه بیانگر رحمت و بهشت و فضل و كرم خدا است، می خوانی و باز گریه می كنی؟ برای چه؟

آن پارسای وارسته در پاسخ گفت: بهشتی كه آن همه پهناور و وسیع است، به وسعت زمین و آسمان، چندان كه نگاه می كنم، مرا در آن، جای یك قدم نیست (ترس آن دارم كه از آن همه وسعت مرا محروم سازند، واحسرتاه كه محروم شوم) ، گریه ام از این جهت است [2] .


[1] حديد، 21.

[2] داستان صاحب دلان، ج 2، ص 128.